سه بیدقتی رییسی در اشارههای تاریخی نطق سازمان ملل
اول: محمد علی رجایی در مهر ۵۹ نخستوزیر بود نه رییس جمهوری. دوم: در شورای امنیت نطق کرد نه در مجمع عمومی و سوم: پای شکنجه دیده را روی میز کنفرانس خبری گذاشت نه روی تریبون!
اول: محمد علی رجایی در مهر ۵۹ نخستوزیر بود نه رییس جمهوری. دوم: در شورای امنیت نطق کرد نه در مجمع عمومی و سوم: پای شکنجه دیده را روی میز کنفرانس خبری گذاشت نه روی تریبون!
هر قدر هم از خواص غذایی با کدوی آب پز بگویید باز هم دهه هشتادیها مرغ سوخاری و پیتزا را ترجیح میدهند. این تغییر ذائقه را نمیتوان به تمامی به توطئه «جریان مسلط داده» نسبت داد.
مگر اعتراض، امکانی برای آگاه شدن از مشکلات و مطالبات مردم توسط مسئولان نیست؟ پس چرا هر اعتراض مردم را با اغتشاش اشتباه میگیرند و با برخورد تند، موجب از بین رفتن امکان طرح مسالمتآمیز حرف و انتقاد مردم میشوند؟
جمعیت قابل توجهی از معترضین که هیجانات نوجوانی و جوانی خود را با تخریب نشان میدهند دهه هشتادیها هستند که مسئولین با مسدودسازی اینترنت، بزرگترین سرگرمی آنان را گرفته اند.
آیا درخواست و تقاضای رئیسی و تیم او برای داشتن حجاب و روسری خبرنگار، در چارچوب یک پروتکل موجود و نوشتاری است؟ یا این پروتکل، سلیقهای و شخصی و من درآوردی است؟ مسئولان دفتر ریاست جمهوری در این باره توضیحی نداده اند.
باید بپذیرید که در بخشی از جامعه به ویژه نسل جدید نارضایتی انباشته توام با خشمی برامده از ناکامی وجود دارد که مرگ مرحومه مهسا امینی مانند جرقهای انبار این باروت را روشن کرد.
برخی مسوولان ما عادت کردهاند فقط وقتی مقابل دوربین باشند که مجریهای هماهنگ و همسوی صدا و سیما در صندلی روبرویشان نشسته باشند؛ از این رو شاید ترجیح میدهند به بازی در همین لیگ دسته ۳ یا حتی لیگ محلات بسنده کنند و ریسک بازی در لیگهای بین المللی و حضور در مقابل خبرنگاران چالشی مانند کریستین امانپور را به جان نخرند.