تاریخ انتشار : دوشنبه 4 اردیبهشت 1402 - 11:29
کد خبر : 6090

پایان عصر اینترنت؛ ما وارد عصر «پسا پلتفرم» شده‌ایم

پایان عصر اینترنت؛ ما وارد عصر «پسا پلتفرم» شده‌ایم

زندگی آنلاین در حال از دست دادن هرج و مرج، غیرقابل پیش بینی بودن و لذت است دقیقا همه چیز‌هایی که آن را سرگرم کننده کرده بود.

زندگی آنلاین در حال از دست دادن هرج و مرج، غیرقابل پیش بینی بودن و لذت است دقیقا همه چیز‌هایی که آن را سرگرم کننده کرده بود.
به گزارش گیلانی ها خبر،   با خبر تعطیلی وب سایت Buzz Feed News که کارش را از سال ۲۰۱۰ میلادی آغاز کرده بود می‌توان گفت که به پایان عصر اینترنت رسیده‌ایم. سال ۲۰۱۰ میلادی دوره‌ای خاص از اینترنت بود دورانی که به طور نمادین با خبر بسته شدن این وب سایت پایان یافت.

به نقل از آنلانتکی و نیویورکر، “چارلی وارزل” یکی از همکاران آن وب سایت نگاهی اجمالی به آن سال‌ها برای افرادی انداخته که در رسانه‌های دیجیتال کار می‌کردند. او می‌گوید: “من نزدیک به شش سال از مارس ۲۰۱۳ تا ژانویه ۲۰۱۹ میلادی در Buzz Feed News مشغول به کار بودم. در بخش عمده این بازه زمانی احساس می‌کردم که در چشم طوفانی که اینترنت است ایستاده‌ام. هرج و مرج باشکوه همه جا را در اطراف شما فرا گرفته بود، با این وجود، به نظر می‌رسید این وضعیت بهترین موقعیت برای مشاهده رشد وب تجاری است”. او می‌افزاید: “اینترنت دهه ۲۰۱۰ میلادی به گونه‌ای انسانی بود که امروز نیست”. منظور چارلی صرفا انسان به معنای تولید نشدن محتوا توسط ماشین نیست. او به هرج و مرج، غیرقابل پیش بینی بودن و لذت اشاره می‌کنند همه آن چیز‌هایی که گذراندن وقت در اینترنت را سرگرم کننده می‌کردند.

چارلی توضیح می‌دهد که چگونه Buzz feed News بر توجه به عناصر شاد و شخصی زندگی آنلاین تاکید می‌کرد و می‌افزاید: “Buzz Feed News حول محور وقایع نگاری انسانی‌ای کار می‌کرد که از هر گوشه و کنار اینترنت سرازیر شده بود. بنابراین، منطقی است که هر تکراری که در ادامه می‌آید بیش‌تر به استفاده از ماشین‌ها برای تولید محتوا تمایل داشته باشد. دوران رسانه Buzz Feed اکنون به طور رسمی به پایان رسیده است. آن چه پس از این در عصر چت جی پی تی (Chat GPT) تجربه خواهیم کرد احتمالا به اندازه عصر پیشین اینترنت درهم گسیخته است، اما تردیدی دارم که به همان اندازه شاد و آشفته باشد و من تضمین می‌کنم که کم‌تر احساس انسانی بودن را به شما القا خواهد کرد”.

کوچک شدن انسانیت اینترنت موضوعی است که چارلی مدتی به آن فکر می‌کرد. او سال گذشته در مورد این که چرا بسیاری از ناظران احساس می‌کنند که جستجوی گوگل به اندازه گذشته کارآمد نیست نوشته بود. برخی استدلال می‌کنند که این ابزار نتایجی را نشان می‌دهد که هم خشک‌تر بوده و هم کم‌تر از گذشته مفید هستند. چارلی در گزارش خود متوجه شد که برخی از تغییراتی که ابزار جستجو ایجاد کرده احتمالا نتیجه سرکوب اطلاعات نادرست و محتوای بی کیفیت توسط گوگل هستند. با این وجود، این تغییرات ممکن است به این معنی باشد که ارائه نتایج جالب گوگل متوقف شده است.

او می‌نویسد: “از لحاظ نظری ما خواستار اطلاعات معتبر هستیم، اما اطلاعات معتبر می‌توانند خشک و خسته کننده و بیش‌تر شبیه فرمی دولتی یا یک کتاب درسی باشند و نه یک رمان. اینترنت که بسیاری از مردم آن را می‌شناسند و دوست دارند برعکس است. اینترنت آشفته، بی‌نظم و غیرقابل پیش بینی، طاقت فرسا، پایان ناپذیر و همواره اندکی خطرناک است یعنی عمیقا انسانی می‌باشد”.

چارلی خاطرنشان می‌کند که باید نکات منفی این انسانیت را نیز به خاطر بسپاریم: غیر قابل پیش بینی بودنی که برخی از مردم نسبت به آن دلتنگ هستند جای خود را به تئوری‌های توطئه و سخنان نفرت پراکنانه در نتایج جستجوی گوگل داد.

مثال جستجوی گوگل مجموعه‌ای از سوالات پیچیده را مطرح می‌کند. واکنش‌های شدید به جستجوی گوگل و شیوه‌های تغییر آن شواهد دیگری است که نشان می‌دهند بسیاری از مردم هوس یک اینترنت قدیمی را دارند که اکنون احساس می‌کنند از دست رفته است.

اگر انسانیت اینترنت در حال کاهش است پس چیزی مرتبط با رسانه‌های اجتماعی به طور خاص در حال رخ دادن است: کم‌تر آشنا به نظر می‌رسند. پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی مانند Friendster و Myspace و سپس فیس بوک و اینستاگرام عمدتا برای ارتباط کاربران با دوستان و خانواده ساخته شده‌اند. با این وجود، در سالیان اخیر این هدف جای خود را به عصر رسانه‌های “عملکردی” داده است. ما اساسا برای دسترسی به افرادی که نمی‌شناسیم به جای افرادی که می‌شناسیم در فضای آنلاین حضور می‌یابیم. فیس بوک و اینستاگرام برای جذب و حفظ نسل جوان‌تری از کاربران تلاش می‌کنند، زیرا کاربران جوان‌تر ویدئو را ترجیح می‌دهند. آنان اکنون در تیک تاک هستند و به احتمال زیاد محتوای ایجاد شده توسط افرادی را که نمی‌شناسند تماشا می‌کنند. در این مرحله جدید رسانه عملکردی ما مقداری انسانیت را نیز از دست می‌دهیم. دیگر معادل آنلاینی برای بار یا کافی شاپ محلی وجود ندارد: مکانی برای مواجهه با دوستان و خانواده و یافتن ارتباط فرد به فرد.

اکنون افرادی که به دنبال مکانی برای سرگرم شدن کم هزینه در اینترنت هستند در تلاش برای یافتن مکانی می‌باشند. آینده پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی می‌تواند ما را شگفت زده کند: دانلود‌های IOS برنامه Tumblr یک هفته پس از این که ایلان ماسک کنترل توئیتر را در دست گرفت ۶۲ درصد افزایش یافت که نشان می‌دهد این پلتفرم تا حدودی فراموش شده می‌تواند با خروج برخی از کاربران از توئیتر دوباره احیا شود.

دو بحران متمایز در روز پنجشنبه به صورت آنلاین آشکار شد، اما به یک معنا همگی بخشی از یک داستان بودند.

یکی تعطیلی Buzz Feed News بود که در سال ۲۰۲۱ میلاید برنده جایزه پولیتزر شد و در دوران اوج خود حدود صد روزنامه‌نگار را استخدام کرد. یکی دیگر ناپدید شدن اکثر علامت‌های آبی از توئیتر بود نماد‌های کوچکی که هویت سلبریتی‌ها و شخصیت‌های عمومی شناخته شده از جمله روزنامه نگاران را تایید می‌کردند. ایلان ماسک که در اکتبر گذشته توئیتر را صاحب شده وعده داده بود که علامت آبی هر کاربری را که پولی نپردازد حذف خواهد کرد (حتی حساب توییتر پاپ فرانسیس نیز علامت آبی خود را از دست داد).

یک دهه پیش توئیتر و Buzz Feed قطب‌های محبوب اینترنت اجتماعی نوپا بودند. توئیتر جایی که اذهان شبکه‌های اجتماعی در آن جمع شده بود سریع‌تر و سرگرم کننده‌تر از فیس‌بوک بودند. Buzz Feed یکی از اولین شرکت‌های رسانه‌ای بود که به طور کامل از رسانه‌های اجتماعی استقبال کرد. این سایت مقالات کاملی را از توئیت‌های سرگرم کننده جمع آوری کرد و پیشگام آزمون‌های شخصیتی دیجیتالی با عنوان “شما کدام شخصیت هری پاتر هستید”؟ شده بود. در سال ۲۰۱۱ میلادی آن سایت پستی درباره عکسی از لباس منتشر کرد که بسته به درک بیننده، آبی و سیاه یا سفید و طلایی به نظر می‌رسید و در آن زمان آن پست بیش از بیست و هشت میلیون بازدید در روز داشت.

تماشای فروریختن این وب سایت به یکباره این حس را به آدمی القا می‌کند که دوره خاصی از اینترنت به پایان رسیده و قوانینی که زمانی تحت آن رشد می‌کردند اساسا تغییر کرده است.

تعریف دقیق آن دوران سخت‌تر است. بخش عمده‌ای از دهه گذشته زندگی دیجیتال مبتنی بر این ایده بود که محتوای تولید شده توسط کاربر یک ایده آل است: ما به عنوان ساکنان اینترنت می‌خواستیم هر چیزی را که توسط کاربران دیگری مانند ما منتشر می‌شد مصرف کنیم که اغلب افرادی بودند که با نام I.R.L یا دوستان آنلاین می‌شناختیم. قرار بود محتوا رایگان باشد.

کار پلتفرم‌ها این بود که اجازه دهند جریان توئیت‌ها، عکس‌های اینستاگرام، ویدئو‌های یوتیوب و پست‌های فیس بوک فراهم شوند و ما به تنهایی در آن پیمایش کنیم. Buzz Feed کسب و کار خود را بر روی گستردگی این محتوای تولید شده توسط کاربر، برجسته سازی و تسریع موفق‌ترین نمونه‌های آن انجام داد. آن شرکت سپس از تونایی خود برای دست چین کردن مطالب وایرال به عنوان یک نقطه فروش برای مشتریان تبلیغاتی استفاده کرد. در بخش فرهنگی انرژی جوانی و زیرکی Buzz Feed به موضوع حسادت گسترده تبدیل شد. بسیاری آرزوی کار برای آن را داشتند. در نهایت، اما Buzz Feed بیش از حد به رسانه‌های اجتماعی متکی بود؛ و بخش خبری آن فاقد یک مدل تجاری مستقل بود.

توئیتر به دلیل انرژی آشفته‌اش زنده ماند. با گذشت زمان متا صاحب فیس بوک و اینستاگرام از اخبار به ویژه به دنبال انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ امریکا رویگردان شد تا بر تقویت تعاملات اجتماعی و فرصت‌های خرید تمرکز کند.

در همین حال، توئیتر یک عرصه داغ و نسبتا بدون فیلتر برای گفتمان باقی ماند. در سال ۲۰۲۰ میلادی این پلتفرم فضایی نیروبخش برای جنبش “زندگی سیاه پوستان مهم است” بود و مردم را از انزوای ناشی از پاندمی کووید خارج کرد و برای اعتراض به خیابان‌ها فراخواند. توئیتر هرگز بزرگ‌ترین یا کارآمدترین شبکه اجتماعی نبود، اما نقش بزرگی داشت.

در عوض، خرید توئیتر توسط ماسک در سال گذشته و تلاش پر سر و صدا او برای اصلاح آن به شدت این نقش را تضعیف کرده است. ماسک کارکنان مدیریت محتوای توئیتر را که زمانی محافظتی در برابر بات‌ها، اطلاعات نادرست و سخنان نفرت انگیز ارائه می‌کردند را از بین برد.

هنگامی که علامت‌های آبی در توئیتر در هفته جاری ناپدید شدند فید‌های توئیتر به طور ناگهانی برهنه شدند: همه حساب‌ها شبیه حساب‌های دیگر بودند، به جز آن فید‌هایی که مایل بودند با پرداخت هشت دلار در ماه علامت تایید خود را حفظ کنند. حساب‌های جعلی در غیاب راستی آزمایی بلافاصله برای نهاد‌های مختلف ظاهر شدند. تعداد کمی از حساب‌ها هنوز دارای علامت آبی هستند که اکنون چیزی شبیه به بدنامی را در چشم کاربران قدیمی به همراه دارد. افراد زیادی هنوز توئیت می‌کنند، اما حالات بد آنان قابل لمس است. “ویلی استالی” سردبیر نشریه “تایمز” اخیرا در مقاله‌ای فضای فعلی توئیتر را به عنوان “بخشی از مهمانی شام که صرفا مشروب خواران جدی در آن باقی می‌مانند” توصیف کرد.

از این روند می‌توانیم درس‌هایی را بیاموزیم از جمله آن که ما نمی‌توانیم به پلتفرم‌های دیجیتال بزرگی که بیش از هر چیزی با انگیزه سود به کار خود ادامه می‌دهند تکیه کنیم و هیچ تضمینی وجود ندارد که آن پلتفرم‌ها از ما محافظت یا حمایت کنند یا برای ارائه خدمات تلاش نمایند. در عوض، پلتفرم‌ها کماکان ما را تشویق می‌کنند تا محتوا را به صورت رایگان تولید کنیم. پلتفرم‌های دیجیتال بیرحمانه تلاش خواهند کرد تا توجه ما را به خود جلب کنند و سپس آن را از طریق هر مسیر ممکن کالایی کنند. آن شبکه‌های بزرگ و عمومی روز به روز پرخطرتر، آشفته‌تر و کمتر فریبنده می‌شوند.

دهه آینده اینترنت احتمالا فضا‌های دیجیتالی محصورتری را ایجاد می‌کند که به دنبال اصلاح آسیب‌های رسانه‌های اجتماعی بزرگ هستند. عصر آینده که می‌توان آن را “پسا پلتفرم” نامید شامل جوامع آنلاین کوچک‌تر است که از طریق متون گروهی، انجمن‌های Reddit، سرور‌های Discord و خبرنامه‌های ایمیل به یکدیگر متصل می‌شوند.

وایرال بودن ممکن است دیگر هدف نباشد، اما دست کم ممکن است حالتی کمتر استثمارگرانه از وضعیت آنلاین موجود ارائه دهد. به نوعی شبیه نسخه قبلی اینترنت خواهد بود که بر اساس یک اصل آزمایش شده و واقعی عمل می‌کند: دوستان قابل اعتمادتر از غریبه‌ها هستند.

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.